پس از جنگ نهروان که میان حضرت علی علیه السلام و خوارج صورت گرفت و با شکست خوارج به پایان رسید امام برای جنگ با معویه آماده شدند اما زمانی که مردم کوفه را به جهاد علیه باطل دعوت کردند کوفیان گفتند « ما را جنگ بس است » و علی علیه السلام را تنها گذاشتند.
دو سردار امام، مالک اشتر نخعی و محمد بن ابی بکر، توسط ایادی معاویه به شهادت رسیدند. امام در سوگ آن دو گریست. دشمنان امام علیه السلام جسورتر شدند و کوفیان بهانه جو، امام را برای دفع فتنه یاری نرساندند تا جایی که امام آزرده و ملول از مردم زمانه در خطبه ای آرزوی شهادت کرد.
در اینجا بخشی از خطبه ی امام علی علیه السلام خطاب به کوفیان ذکر شده است:
«به کسانی گرفتار شده ام که چون آن ها را می خوانم، جواب نمی دهند. نفرین بر شما! برای نصرت و یاری دین خدا منتظر چه هستید؟ آیا نیست دینی که شما را گرد آورد؟ آیا نیست غیرتی که شما را تکان دهد؟ در میان شما ایستاده ام و فریاد کنان یاری و همراهی می طلبم ولی سخن مرا گوش نمی دهید و فرمانم را پیروی نمی کنید. سوگند به خدا، در خانه ها بسیارید و در زیر پرچم های جنگ اندک! به من خبر رسید که لشکر معاویه به شهر انبار وارد شد و یکی از لشکریان آن ها به خانه ی یک زن مسلمان و یک زن غیر مسلمان داخل شده و دست بند و گردن بند او را کنده بود ولی آن ها نتوانستند مانع شوند. اگر مرد مسلمانی از شنیدن این واقعه از حزن و اندوه بمیرد، بر او ملامت نیست.»